لپتاپم
سر شب لپتاپ رو خاموش کردم رفتم نشستم تو پذیرایی در جوار خانواده
5 دقیقه اول خونواده :o
5 دقیقه دوم خونواده :|
1 دقیقه بعد مامانم : لپتاپت سوخته ؟
من : نه
3 دقیقه بعد بابام : اینترنتت شارژش تموم شد ؟
من : نه
اندکی بعد بابام : چی شده حالت خوب نیست؟
من : نه چطور ؟
من :خب گفتم یکم بیام پیش شما بشینم
بابام : مطمئنی طوری نشده ؟
مامانم : خب بگو چرا اینجوری میکنی آخه ؟
مرد دخترت معتاد شده.....
من ::0
بابام :زد تو گوشم.
هیچی دیگه پا شدم اومدم لپتاپ رو روشن کردم :|
داستان داریم ما با بابا مامانـمون....والا
نظرات شما عزیزان:
be manam sar bezan
پاسخ:فک کنم ادرس وبتو درست وارد نکردی دوباره بفرس